.persianblog'">
ماهیِ اسیر
چه حسی خواهی داشت شعر هایی که تو این نوشته ام هست از کتاب اگرشیطان سخن بگوید نوشته ی پدرام رضایی زاده است. از روزهای کوتاه عاشقی
خیلی دوست دارم حرفامو با شعر بگم.وقتی یه شعر پیدا می کنم که حرف دلمو میزنه ذوق می کنم.
رویای مرگ ¤ نویسنده:مهدیس
روبه روی تو کیم من،یه اسیر سرسپرده چهره ی تکیده ای که تو غبار آینه مرده من برای تو چی هستم؟کوه تنهای تحمل بین ما پل عذابه،من خسته پایه ی پل ای که نزدیکی مثل من،از من اما خیلی دوری خوب نگاه کن تا ببینی،چهره ی درد و صبوری کاشکی میشد تو بدونی من برای تو چی هستم از تو بیش از همه دنیا،از خودم بیش از تو خستم من که خستم غرور سنگم،اما شکستم
¤ نویسنده:مهدیس
به لبهایم مزن قفل خموشی ¤ نویسنده:مهدیس
عجیب است این گل:نیمی پروانه و نیمی گلبرگ،
چون من که نیمی کودک و نیم...آینه ام.
کف بر کف مزن از شوق!
صدایم کن،هم می آیم و هم می شکنم.
¤ نویسنده:مهدیس
|
مدیریت وبلاگ شناسنامه پست الکترونیک کل بازدیدها:112291 بازدیدامروز:3 بازدیددیروز:3 |
لینک دوستان من |
پر پرواز یادداشتها و برداشتها ساحل نشین اشک سیمرغ دوزخیان زمین عشق من هیچ وقت تنهام نزار مازیار ایستگاه دوستی صحرا ماهیان آکواریمی رهگذر نیلوفرآبی مسعود محمد بیرانوند سیما در بدران سارا |
لوگوی دوستان من |
|
درباره من |
مهدیس
آه، ای زندگی، منم که هنوز با همه ی پوچی از تو لبریزم... |
لوگوی وبلاگ |
|
اشتراک در خبرنامه |
بایگانی شده ها |
مرداد 86 شهریور 86 مهر 86 آذر 86 بهمن 86 خرداد87 مرداد 87 شهریور 87 مهر 87 آبان 87 آذر 87 بهمن 87 اردیبهشت 88 |
|